یادداشتی دربارهی باید و نبایدهای انتشار عکس کودکان در اینترنت
انتشار عکس بچهها در اینترنت خوب است یا بد؟
حسین نوروزی، روزنامهنگار حوزهی کودک و سردبیر سایت کیدتاکس
فکر کردم تیتر دیگری باید انتخاب کنم، اما اول و آخر تمام تیترها، تمام بحثها، همین سوال است: آیا انتشار از فرزندانمان در اینستاگرام، خوب است یا بد؟ آیا حق داریم دربارهی بچهمان در وبلاگ شخصی یا توییتر بنویسیم؟ چرا بهتازگی عدهای میگویند که این کار، خلاف حقوق کودک است؟
ابتدا تاکید کنم من کارشناس عکس یا حقوق نیستم، روزنامهنگار حوزهی کودک هستم، و در بیستویکسال گذشته، شغلم کموبیش همین بود؛ این نوشته هم براساس تجربهی شخصی، و حاصل جمعبندی محتوایی است که در سالهای اخیر خوانده و شنیده و دیدهام. در نهایت، نظر شخصی است، و میتوان به چشم یک «پیشنهاد» به آن نگاه کرد.
و دومین تاکیدم: این نوشته فقط دربارهی انتشار «معمولی» و روزمرهی عکس و فیلم و متن از سوی والدین است، نه کسانی که با عکس و فیلم فرزندانشان کاسبیِ لایک و فالوئر و پول و تبلیغ میکنند؛ که حساب آنها از من و شما جداست.
چند یادآوری
۱- انتشار عکس، یا نوشتن مدام از یک بچه در فضای مجازی (وبلاگ، توییتر، اینستاگرام) درواقع تولید بدون مرز و اندازهی دیتا/داده دربارهی یک فرد واقعی با اسم و رسم واقعی و هویت واقعی و قانونی است، که در اختیار عموم قرار میگیرد. ولو اینکه آن فرد، یک بچهی دهساله باشد.
۲- هر محتوایی، عکس و فیلم و نوشته، را حتی وقتی از صفحهی منتشرکنندهش پاک کنیم، ممکن است جایی از اینترنت باقی بماند؛ ممکن است کسی ازش اسکرینشات، پرینت، کپی و عکس گرفته باشد. در اینترنت، هیچچیز از بین نمیرود.
۳- شما ممکن است یک فیلم از بچهتان منتشر کنید، که در آن مثلن یک کار بامزه میکند، یا جواب یکسری سوال را اشتباه میدهد و به نظر همه، شیرین و بامزه است. فیلم را در دایرهی دوستانتان منتشر میکنید.. اما از یکچیزی خبر ندارید:
شما نمیدانید که هر فیلمی، عکسی، هر نوشتهای ممکن است «وایرال» بشود. یعنی ممکن است یکهو یک فیلم یا عکسِ از نظر شما ساده، دستبهدست بشود، در صفحات مختلف پخش بشود، و ناگهان «همهگیر» بشود.
خیلی نزدیک
عکس یا هر محتوایی از بچهها، در برابر چند خطر مستقیم قرار دارد؛ مهمترینهاش:
۱- کسانی که بیمار جنسی اند، ممکن است به عکس یک بچهی چهارپنجساله هم اشتیاق نشان بدهند، ازش سوءاستفاده بکنند، و علاوه بر خودشان، عکسها را در سایتهای پورنوگرافی کودکان بازنشر کنند.
۲- افراد سودجو و کلاهبردار، با داشتن اطلاعات کامل یک بچه، شامل اطلاعات شناسنامهای و محل تولد و زندگی و خانواده، و با داشتن عکسهای متنوع از آن بچه، میتوانند به راحتی به «جعل هویت» دست بزنند، و ازش سوءاستفادههای مالی و اخلاقی بکنند. فرض کنید به راحتی میشود خودمان را جای یک پسربچهی ۱۵ساله جا بزنیم، و…
۳- فرض کنید کسی با شما مشکل داره، و از روی نوشتهها و عکسهاتان میفهمد بچهی شما در کدام مهد یا مدرسه درس میخواند، در چه زمان و با چهکسی به مدرسه میرود و با چهکسی برمیگردد، و… همین فرد، خدایینکرده میتواند به خاطر مشکل شخصی با شما، بلایی سر بچهتان بیاورد، اقدام به بچهدزدی بکند، و…
خیلی دور
۱- هیچچیز در اینترنت از بین نمیرود. آن پسری را که فیلم معروف «شیب؟ بام؟» ازش بیرون درز کرد، یادتان هست؟ یک فیلم از یک بچه بود، که ظاهرن بامزه هم بود. یکهو وایرال شد، همهگیر شد، و … حالا خیلیها آن فیلم را دیدهاند. خودتان را بگذارید جای آن پسربچهی دیروزی، که حالا بزرگ شده: تمام آدمها، آن فرد را با چی میشناسند؟ با چی به یاد میآورندش؟ «شیب؟ بام؟»
شاید برای من و شما بامزه بوده، اما بعید میدانم کسی دوست داشته باشد که اینجوری در خاطرهها بماند و معروف بشود.
هر عکس و فیلم و متنی که از بچههامان منتشر میکنیم، ممکن است وایرال و همهگیر بشود، و از حالا، چهرهی آن بچه را در آینده بسازد. درواقع، ما بیاینکه بدانیم، داریم برای آیندهی یک بچه تصمیم میگیریم.
۲- ممکن است عکسهایی که شما منتشر میکنید، «چیز خاصی» هم نداشته باشد؛ خب؟
بیایید فرض کنیم که من نوعی، دهسال بعد، حالا بزرگ شدهام: یکهو میبینم کلی عکس از بچگی من در اینترنت وجود دارد، که «چیز خاصی» هم توش نیستها، اما دلم نمیخواهد! دوستشان ندارم! خیلیها هستند که عکس بچگیشان را دوست ندارند، اما وقتی توی اینترنت پُر شده، حتی اگر دوست نداشته باشند، نمیتوانند کاری بکنند؛ چهکار میشود کرد جز حرص و خشم و غصه؟
من، حق دارم که دوست نداشته باشم عکسی از بچگیام در فضای عمومی اینترنت دستبهدست شده و همهگیر شده باشد.
چه کنیم؟ نکنیم؟
همیشه این سوال، در آخر تمام بحثهای جدی مربوط به اینترنت و کودک مطرح میشود: «حالا چهکنیم؟ عکسی از بچهمون منتشر نکنیم؟ هیچچیز ازش ننویسیم؟»
نظر من را میپرسید؟ چرا نکنیم، بکنیم!
ممکن است برخی از کارشناسان مخالف باشند، یا بهدرستی، توجیههای دیگری هم داشته باشند. اما من فکر میکنم والدین، همینکه تصمیم به بچهدار شدن میگیرند، دربارهی آیندهی یک بچه تصمیم گرفتهاند. همین که برایش اسم انتخاب میکنند، دربارهی بخشی از آینده یک بچه تصمیم گرفتهاند. همینکه…
آدمها – درست یا غلط – حق دارند در فضای مجازی از خودشان، از زندگیشان، از روزمرگیها، تجربهها، اتفاقها و علاقههاشان بنویسند و عکس منتشر کنند؛ آدمها عادت دارند از روزمرگیشان به دیگران (دوستان و آشنایان/ یا همهی آدمها آشنا و غریبه) گزارش بدهند. کاری با درست و غلطی این داستان ندارم (که خودم، زندگیام روی داریه است!)
مادری را فرض کنیم که در طول روز، ساعات زیادی را با بچهاش سر میکند؛ در عمل، بچه هم بخشی از همان زندگی روزانه و روزمرگیهای آن مادر است.
فلذا میتواند، یا ممکن است که به هرحال، در لابهلای «روایت زندگی روزمره»، عکس و متنی هم دربارهی بچهش منتشر کند.
اما یک مرز باریکی وجود دارد این وسط…
یقین دارم که افراط در هرکاری، اثر بد دارد. کسی که در ماه، پنجتا عکس شخصی منتشر میکند، ممکن است توی یکیشان هم عکس و حرفی از بچهاش باشد. اما کسی که در ماه، سیتا عکس شخصی منتشر میکند، که بیستونهتاش از بچهاش است، به نظرم یکجای کارش مشکل دارد. این که والدین، گاه به گاه، و در لابهلای زندگی روزمره، عکس و متنی «هم» از بچهشان منتشر کنند، با اینکه والدین، آنقدر از بچهشان عکس بگذارند و دربارهاش بنویسند که بچهشان در نظر دنبالکنندگان والدین، یکجور «سلبریتی» شده باشد، یک کاراکتر ثابت از صفحهی مجازی والدین شده باشد، بهنظرم ایراد دارد.
چه ایرادی؟ سادهترینهاش، همان دلایلی که بالاتر به آن اشاره کردم. و دلایل دیگری که میتوانید در ویدئوهای همین سایت کیدتاکس ببینید و بشنوید، یا در نوشتههای اندک، اما مهم، دیگران در جاهای دیگر.
چند توصیه، درباره و برای انتشار عکس بچهها
۱- اصلن نکنیم! عکس منتشر نکنیم، فیلم منتشر نکنیم، متن ننویسم. چهکاری است حالا؟
۲- دوست دارید منتشر کنید؟ لااقل در صفحات عمومی این کار را نکنید، در صفحات خصوصی و پرایوت هم، دوباره فالوئرهاتان را چک کنید که غریبه یا آدم مشکوک بینشان نباشد.
۳- تا جای ممکن، اطلاعات دقیق و اطلاعات هویتی (شناسنامهای) بچهتان را منتشر نکنید.
۴- اطلاعات محل تحصیل، آدرس، زمان رفتوآمد، و… و هرگونه اطلاعات و دادهی مهم از فرزندتان را در فضای اینترنت ننویسید. در عکسها هم نیازی نیست اسم و مشخصات مدرسه یا کلاس آموزشگاهی که میرود را واضح قید کنید.
۵- هرچیزی از فرزندتان که بهنظرتان بامزه آمد، ممکن است بعدها موجب مسخرهشدن بچهی دلبند شما بشود؛ در انتشارعکسها و فیلمهای بهظاهر بامزه، کمی مکث کنید، کمی به آینده فکر کنید، به اثرات یک فیلم در دهسال بعد فکر کنید. زمانه عوض میشود، و ممکن است چیزهایی که امروز ساده و بیمعنی هستند، فردا مسخره باشند.
۶- فرزندتان را جلوی دوربین موبایل، مجبور نکنید فلان کلمه را بگوید، خصوصا وقتی میدانید که بههرحال بچه است و ممکن است در تلفظ کلمات ناشی باشد. مجبورش نکنید که فلان کار را جلوی دوربین بکند تا شما فیلم بگیرید و بگذارید در اینستاگرام، بلکه چارتا لایک بیشتر نصیبتان بشود. لایک را شما میگیرید، و تلخی آینده نصیب فرزندتان میشود.
مطالب مرتبط: